نابخشوده،برای همیشه بخشیده می شود

کلینت ایستوود را پیش ازآنکه به عنوان کارگردانی مطرح بشناسیم،او را از روی بازی های درجه یک و به یاد ماندنی اش در فیلم های وسترن به یاد می آوریم.او در بهترین وسترن های تاریخ سینما نقش آفرینی کرده.در سه گانه دلار سرجیو لئونه بزرگ خود را به یک ابر ستاره تبدیل کرد.بسیاری او را به لطف وسترن هایی که بازی کرده می شناسند.نقش مردی کم حرف،درون گرا و شخصیتی که به جای حرف زدن عمل می کند.وقتی در قاب قرار می گرفت تمام قاب را متوجه خود می کند.حال همان مرد کم حرف و عمل گرا را به صورتی دیگر در نابخشوده می بینیم.نابخشوده داستان ویلیام مانی،هفت تیر کش مشهوری است که جان انسان های زیادی را گرفته و حتی به زن ها و بچه ها هم رحم نمی کرده.حال در این بین زنی حاضر به ازدواج با او می شود.اما چرا زنی باید بخواهد با مردی همچون ویلی زندگی کند؟.در پاسخ به این سوال می شود گفت که این زن خود را به قولی فدا کرده تا ویلیام جان انسان های کمتری را بگیرد و در واقع زن می خواهد این مرد را متحول کند.

 https://scdn.nflximg.net/ipl/06499/68e28ecc27d965911765868ea20fe187013376c3.jpg

از طرفی بعد از مرگ زن،ویلی در خانه خود به کشاورزی و پرورش بچه هایی که ثمره زندگی اش با همسرش بوده(که به قول خودش او را بسیار دوست داشته است) می کند.جوانی در این موقع به سراغ ویلی می آید و به او پیشنهاد یک کار آدم کشی را میدهد و ادعا می کند بابت این کار پول خوبی گیر آنها می آید که در صورت بدست آوردن آن پول،آنرا با هم نصف می کنند.ویلی در ابتدا قبول نمی کند.به این خاطر که می خواهد روح همسرش در آرامش باشد.اما بعد از رفتن پسر،او فکر می کند که میشود هم پول را بدست آورد و هم دست به اسلحه نبرد تا قولی را که به همسرش داده نشکند.او به سراغ دوست سیاه پوست خود می رود و از او میخواهد در این کار او را همراهی کند و در واقع به صورت غیرمستقیم از او میخواهد بجای او آدم بکشد.دوستش قبول می کند و باهم راه می افتند و به پسر جوان می رسند و ویلی به او می گوید که باید رفیقش هم با آنها باشد وگرنه او هم با پسر همراهی نخواهد کرد(دلیل اصرار او برای این امر هم که توضیح دادم).در آخر فیلم که ویلی به هدفش می رسد ناگهان آگاه می شود که در ازای این پول هایی که بدست آورده،دوستش را به کشتن داده و در واقع پول را با جسد دوستش معاوضه کرده.در این صحنه وقتی ویلی خبر مرگ دوست سیاه پوستش را می شنود،به صورت خیلی ظریف،بطری الکل را بدست خود میگیرد و از آن می نوشد و دوباره تبدیل به همان انسان سابق می شود.شاید فکر کنید که او به عهدی که با همسرش بسته وفا نکرده ولی اگر کمی دقت کنیم می فهمیم که اینگونه نبوده.ویلی در زمان قبل از ازدواجش،بدون هیچ دلیلی(همانطور که خودش می گفت)هر جنبنده روی زمین می دید می کشت.اما امروز آدم می کشد بخاطر رفیقش،بخاطر معرفت و مردانگی اش و انسان کثیفی را هم از میان بر می دارد.صد در صد بیننده در صحنه ای که ویلی،کلانتر خود شیفته را می کشد احساس خوبی دارد.بنابراین ویلی بخشوده می شود.برای آنکه پای رفاقتش ماند.و همچنین انسانی شد که بی دلیل دست به اسلحه نمی برد.

 http://i.telegraph.co.uk/multimedia/archive/03139/unforgiven1992_3139914b.jpg

یکی از شخصیت های جالب فیلم نویسنده است.او به دنبال قهرمانی واقعیست که زندگی اش را بنویسد،اول شرح حال باب انگلیسی را می نویسد که بعد کلانتر بیل به او می گوید تمام حرف هایی که باب به او زده دروغ بوده و این بار کلانتر خودشیفته ماست که خودش را نزد نویسنده قهرمانی شکست ناپذیر معرفی می کند اما در صحنه ای ویلیام وارد خانه ای که جسد دوستش را سر در آن گذاشته اند،می شود و به راحتی همه را به جهنم واصل می کند،نویسنده قهرمان و هفت تیرکش واقعی غرب را می بیند.و این حس به بیننده هم منتقل می شود.

 http://emanuellevy.com/wp-content/uploads/2014/06/unforgiven_6_eastwood_freeman.jpg

کلینت ایستوود در این نقش واقعا زیبا شمایل مردی تنها و گناهکار را به تصویر می کشد.مورگان فریمن در نقش خودش عالیست و واقعا زمانی که خبر مرگش را می شنویم همراه ویلی ناراحت می شویم.جین هکمن با بازی خود،تماما یک شخصیت مغرور و خودشیفته را به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد.کارگردانی ایستوود هم بسیار ماهرانه است.میزانسن ها و قاب های وسترن درجه یک و چشم نواز و الحق که ایستوود،روی دست استادش،سرجیو لئونه،زده است.نابخشوده استاندارد های ژانر وسترن را بالا برد و با پرداختی عمیق بر روی شخصیت هایش و داستان پر کشش اش،به همراه دیالوگ های جذاب و بازی شاهکار تمام بازیگرانش،بدل به یکی از بهترین وسترن های تاریخ سینما می شود.موسیقی این فیلم کاملا در خدمت فیلم است.به هیچ وجه فضا را خراب نمی کند بلکه فضاسازی هم می کند.یکی از مولفه های ژانر وسترن،از نظر من،صداگذاری خوب است.صدا گذاری در وسترن یعنی فضاسازی و فضاسازی یعنی وسترن.فضا در این ژانر با صدای راه رفتن چکمه ها بر روی کف چوبی کلبه ها ساخته می شود که این اصل به خوبی در این وسترن باشکوه رعایت شده و حتی بر زیبایی بصری آن افزوده است.

کلینت ایستوود بعد از ساخت این وسترن درجه یک،اعلام کرد که دیگر وسترنی نخواهد ساخت.من به شخصه امیدوارم این از آن مواردی باشد که یک فیلمساز به عهدش وفا نمی کند و زیر قولش می زند!


آبان 94

امیرحسین نظری




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زعفران اصیل ایرانی فان ياس عقايد يك دلقك بازاریابی و سیر تکاملی بازاریابی در ایران و جهان Erica cf Want meet پادکست پزشکی | مدیکستو